دلشون سوخت


هر  كي مياد دلش به حالم ميسوزه ....


پس تو چي ...      تو چرا دلت نسوخت   .... تو چرا تنهايي من را نمي بيني  ....  تو چرا گريه هايي  من را نميبيني


اره  من كي هستم     اون عشقته  ....  اون مهمه ..... 

متنفرم ازت


دهانم پر از حرف است.... حیف با دهان پر نباید حرف زد !



فهمیده‌ام که نفرت هم مثل دیگر احساسات

مثل عشق ، قیمت دارد

تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد !!


اولا بنـظر مـی رسـید که زنـدگی بــی تو
یعنـــی هیـــچ ..!
حالا که رفتی
فهمــــیدم که فقـــط به نظر می رسید ..!



بترسید از آدم هایی که عاشق نیستند،
اما عاشق کردن را خوب بلدند!



قرعه کشی تمام شد

تو به اسم دیگری درآمدی

تقدیر جای خود

اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی !!


وا آخرم  جمله هميشگي :


بگذشت و گذشت آنچه تو با ما كردي تو بمان با دگران واي به حال دگري



سيگار رفيق با وفايي من

مچاله شده ام در خودم با بوی سيگار و طعم تلخ چای مانده . . .
پنجره را باز نکن ، امروز دلم می خواهد غمگین باشم . . .


آتشی از نگاهت می خواهم !
سالهاست که این نخ سیگار در دستم خاموش است . . .



این بار سیگار را بکش ، از طرفی که می سوزد ؛ تا بدانی چه میکشم . . .





دلت که برای من تنگ شد بیا سراغ زیر سیگاریم . . .
کنار قبرستان خاطرات من بشین ، فاتحه بخوان و اشک بریز . . .
من از تو درگذشتم !


 امشب سیگارم روشن تر است . . .
چون کامهای سنگین تره من این سیگار را داغ کرده است . . .
حسرت یک لحظه نکشیدن سیگار بعد از رفتنت در دلم مانده . . .


چه بارانی . . .
اماچه فایده !
تو اینجا نیستی و باران بی تو ؛ یعنی سوزاندن تن سیگار





سیگار م را بیرون میکشم . . .
نه برای اینکه کسی از دودش آزرده نشود !
برای اینکه نمیخواهم نمیخواهم کسی در غم و دود سیگارم شریک شود . . .


بی سیگار که می شوم
اندکی ! فقط اندکی پول خرج می کنم و دوباره سیگار دارم . . .
اما جوانی ام ، کوه غرورم را خرج کرده ام ، هنوز تو را ندارم . . .